در مورد پیشینه
کالبد شکافی در فقه امامیه باید گفت که کالبد شکافی و قطع اعضای مردگان و مسائل مربوط به کالبد شکافی ،به خصوص در
موارد آموزش دانشجویان رشته پزشکی ،از موضوعات جدیدی است که حاصل پیشرفت های علمی است وچون خود کالبد شکافی ، سابقه
زیادی ندارد طبیعتا علمای گذشته در مورد کالبد شکافی نظری بیان نکرده اند ،اما
برخی از علمای معاصر به این بحث پرداخته اند.
آن گونه که از بررسی متون فقهی متوجه میشویم ،علمای متقدم درباره تنکیل میت وتعلق
دیه به قطع و شکافتن اعضا بحث کرده اند.
با جستجو در فتاوای علمای شیعه ،مشخص میشود که در بحث تشریح ، بین حکم تشریح مرده
مسلمان و غیر مسلمان تفاوت وجود دارد.
بنا بر فقه شیعه ،در مورد تشریح مرده غیر مسلمان اختلاف نظر وجود دارد وبنا به نظر بعضی از فقها ، تشریح مرده غیر
مسلمان جایز است وفرقی نمی کند که ان غیر
مسلمان ذمی باشد یا غیر ذمی،برخلاف قول برخی دیگر از فقهای شیعه که برای جسد کافر
ذمی حرمت قائلند . در مقابل تشریح مرده مسلمان جایز نبوده وحرام می باشد. جایز نبودن تشریح مرده مسلمان بیانگر ارزش
واحترامی است که دین اسلام برای مسلمانان
قائل شده است.
البته طبق فتوای علمای امامیه در شرایطی خاص می توان
حکم به جواز تشریح مرده مسلمان داد.
بعضی از این شرایط عبارتنداز:
1-حفظ جان مسلمانی یا عده ای از مسلمانان متوقف بر تشریح باشد.
2- تشریح میت غیر مسلمان امکان نداشته باشد.
3-در مواردی غیر از دو مورد فوق نیز فقها حکم به جواز تشریح بدن میت مسلمان داده اند مثل موارد ضروری که فقط با جسد مسلمان
مشکل حل می شود مثلا اینکه نیاز پزشکی کشور اسلامی مرتفع نشود مگر به وسیله تشریح
بدن مسلمان.
پس در صورتیکه تشریح تنها به منظور یادگیری باشد ، بدون آن که زندگی مسلمانی
متوقف بر آن باشد ،تشریح بدن مرده مسلمان جایز نیست و موجب دیه میشود.
در مورد شخص که مسلمان یا کافر بودنش مشکوک است وما راهی برای حکم به اسلام او
نداشته باشیم ،دسته ای از فقها حکم به جواز تشریح بدن وی داده اند.
و گروهی دیگر از جمله حضرت ایت الله خوئی (ره) فرموده اند:حکم بدن میت
کافر را دارد.
در مورد اجساد مجهول الهویه ای که در کشورهای اسلامی پیدا می شوند نیز
فقها حکم داده اند که حکم مسلمان را دارد.
در
مواردی که اجساد مجهول الهویه در بلاد اسلامی یافت شود گفتیم که در حکم مسلمان است
وهر گاه اینگونه شدفقط با رعایت شرایطی که در مورد کالبد شکافی میت مسلمان گفته شد
،جایز است بدن وی را تشریح کرد.
در فروع بحث کالبد شکافی فچند مساله مهم وضروری وجود دارد که ما از منظر فقه
وعلمای شیعه وبا ذکر دلایل فقهی ،انها را مورد بررسی قرار می دهیم:
الف:کالبد شکافی به منظور نجات فرد زنده:
دلیل
مخالفت علما با کالبدشکافی در حالت عادی این است که باید حرمت میت حفظ شود،وقبلا
گفتیم که در چند مورد فقها حکم به جواز داده اند.یکی ازآن موارد جایی است که غرضی
مهمتر از حفظ حرمت میت وجود داشته باشد ،مثلا حفظ زندگی فرد زنده ای متوقف بر آن
باشد.
در اینگونه موارد ، فقها به مقتضای قاعده تزاحم ، حکم به جواز آن داده اند،علاوه
بر این قاعده ،روایاتی نیز وجود دارند که دللت بر جواز می کنند.از بین این روایات
ما به دو روایت اشاره می کنیم:
1-صحیحه علی بن یقطین:
((سالت ابالحسن موسی(ع)،عن المراه تموت و ولدها فی بطنها
یتحرک؟ قال (ع): یشق عن الولد)).
((از امام کاظم (ع)سوال کردم که زنی میمیرد وفرزندش در شکمش تکان میخورد.حضرت
فرمودند:برای نجات فرزند،شکم زن شکافته میشود.))
بر اساس این روایت ،چون فرزند در شکم مادر زنده است ،به منظور نجات جان
فرزند،جایز،بلکه واجب است شکم مادر شکافته شود،که اگر نجات جان فرزند درمیان نبود
،این شکافتن شکم مادر،جایز نبود.
2-خبر وهب بن وهب:
))قال امیرالمومنین (ع):اذا ماتت المراه وفی بطنها ولد
یتحرک،فیتخوف علیه، فشق بطنها واخرج الولد وقال فی المراه یموت،ولدها فی
بطنها،فیتخوف علیها؟قال:لا باس ان یدخل الرجل یده فیقطعه ویخرجه اذا لم ترفق به
النساء)).
((امیر المومنین (ع) فرمود:اگر زنی بمیرد ودر شکم او طفلی باشد که حرکت می کند
وخوف تلف شدن او او می رود،شکم زن شکافته وکودک خارج میشود.همچنین درباره زنی که
فرزندش در شکم او می میرد وبیم خطر برای مادر وجود دارد،فرمود:در صورتی که زنان
کمک نکنند ،مرد می تواند دست خود راداخل کرده وکودک مرده را قطعه قطعه وخارج کند))